من و چند راهی یک گرفتاری بد!

Mutlu musun mutsuzum diye? Senden sonra öldüm bittim diye? Ne fark eder, aşk cinayet sever Zaafım bu yüzden belki de katilime Bir gün geçer en tutkulu aşklar Matem bırakır yerini tebessüme Seni de öyle unutmamak için uyumadım ben bir gece bile Senden sonra benzerine rastlamadım kabul Senden sonra kendime de rastlamadım kabul Kayboldum kocaman bir sıfır var elimde, kabul etmiyorum itirazım var! Bekliyorum, itimadım var *** آیا خوشی، بگویم ناخوشم؟بگویم پس از تو مردم، به پایان رسیدم؟.چه فرقی می کند؟ عشق، قتل را دوست دارد.بلکه ضعف من از همین جهت به قاتلم هست.یک روزی تیره ترین عشق ها می گذرند.ناخو من و چند راهی یک گرفتاری بد!...ادامه مطلب

از اینکه هر روز یا هر چند روز یک پیام بد از اینسو و آنسو برسد، شگفت زده نخواهم شد! اما خدایا تا کی؟ 

من و چند راهی یک گرفتاری بد!...

من و چند راهی یک گرفتاری بد!...

من در برابر یک چند راهی بسیار بد ایستاده ام. راهنمای راه چنین است:

۱_ بازگشت به نا کجا آباد و پذیرش خاری و پستی

۲_ گریختن

۳_ ازدواج اجباری

۴_ مانند یک هنرپیشه ی رایگان تا پایان زندگی رول بازی کردن

۵_ دیوانه شدن

امیدوارم که خدا رحم کند. 

من و چند راهی یک گرفتاری بد!...